دقیقا لحظه ای که به قلم چیستا یثربی حسادت میکنیم باید این جملات را مرور کنیم.
ما همانقدر دچار تناقضیم که اسم چیستا یثربی*. یک جور جمع اضدادیم. پـُـریم از شخصیت های ساده و پیچیده، اما همه اینها یک وجه مشرک دارند، اینکه قرار است حجم هیجان انگیزی از تحسین و ستوده شدگی را برایمان به ارمغان بیاورد. قرار است این شخصیت ها آنقدر اطراف را سیاه و لجن مال و پر هیاهو کنند که وقتی خواستیم آن لبخند خواستنی را بزنیم سپیدی دندانمان برق بزند و به یکباره همه ساکت و ساکن، مبهوت ِ حرکت آهسته سیگاری شوند که به طرز سر کننده ای به غنچه سرخ صورتمان نزدیک می شود، و این ما را مبدل به زمین ِ عصر سلطه کلیسا کند که مرکز جهان بود و قطعا در این عصر گالیله هیچ وقت گالیله نخواهد شد که شالوده شکنی کند، چرا که حتی اگر کودک کار نشده باشد از دانشگاه آزاد جز اِما واتسون و جانی دپ ِ کون قیچی چیز دیگری بیرون نخواهد آمد تا نشانمان دهد مرکز جهان چند قدم پایین تر است. حتی اگر خرق عادت شود و پیامبری راستین ظهور کند به یکباره چیستا یثربی های برون دخترک و پسرکی خلق می کنند که تو حاضری تا قسمت ششصد و هشتاد و هشتم بنشینی کمبله از دماغ بیرون آوردن و باد در دادنش را تخیل کنی و تا باد چنین بادا؛ و حسودی کنی که من چرا اینقدر لعنتی نمی نویسم.
تا باد چنین بادا.
*چیستا، به معنی ایزدبانوی اندیشه و خرد در ایران باستان
یثرب، شهر پیامبر اسلام در سرزمین حجاز، عربستان فعلی
یثرب، شهر پیامبر اسلام در سرزمین حجاز، عربستان فعلی